شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

36.ماه بیست و چهارم

این ماه خیلی زود و خیلی خوب گذشت.چون افتاد به عید و رفتیم یزد من اصلا از وزن گیریت راضی نبودم واسه همین به اصرار من بابات بردت یه آزمایش خون هم ازت گرفتم.آخه قبلا آزمایش ادرار و مدفوع گرفته بودم ارت و مشکلی نداشت.آزمایش خونتم خدارو شکر خوب بود.حالا دیگه به بابات قول دادم کاری به کارت نداشته باشم. عاشق کیوی شدی و بهش میگی گیگی.دوست داری همه کارا رو خودت انجام بدی مثلا میخوام بهت غذا بدم هی میگی علی علی.یعنی قاشقو بده علی خودش بخوره.کوچکترین رفتار و حرکات ما از چشمت دور نمی مونه و تقلید می کنی.واسه همین خیلی باید مواظب باشیم خودت تعیین می کنی کی کمکت کنه.مثلا وقتی میگی آب اگه بخوام بهت آب بدم هی میگی بابا.و تا بابا بهت آب نده ...
28 فروردين 1394

35.ماه بیست و سوم

سلااااااااااااااام.من یه کمی تنبل شدم و به موقع آپ نمی کنم پسرم از وقتی از سفر 15 روزمون برگشتیم خیلی خیلی بهتر شده و کمتر غر می زنه و جیغ میکشه.البته فهمیدیم دلیلش خودمون بودیم.چون تا قبل اون به خاطر کار من وباباش و اینکه باباش شبا بیدار بود و صبح ها لالا,این بیچاره رو ناخودآگاه مجبور می کردیم هروقت من یا باباش می خوابیم اونم بخوابه.شبا که من باخودم میخوابوندمش که باباش به کارش برسه,روزا هم که من میرفتم سرکار باباش خوابش میومد و اونم مجبور بود بخوابه.الهی بمیرم اما الان خیلی بهتر شده و خودش با اسباب بازیاش سرگرم میشه.خصوصا عاشق ماشیناییه که مامان پروانه براش خریده. هروقت یکی نماز می خونه میدوه میره تسبیحشو برمیداره....
12 فروردين 1394
1